English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6905 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
extramundane U خارج دنیایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Americans U ینگه دنیایی
American U ینگه دنیایی
universal U جهانی دنیایی
cyberspace U دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
per U خارج از
aroint U خارج شو
outsides U در خارج
off U خارج از
out of tune U خارج
outsides U خارج
externals U خارج
external U خارج
out-of- U خارج از
outside U در خارج
non combatant U خارج از صف
outside [of] <adv.> U خارج [از]
out [of] <adv.> U خارج [از]
out of U خارج از
outside U خارج
non-combatant U خارج از صف
non-combatants U خارج از صف
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
off side U خارج از خط
externally U از خارج
forth of U خارج از
outed U خارج
out U خارج
out- U خارج
abroad U خارج
beside the mark U خارج ازموضوع
irrelevant U خارج از موضوع
alfresco U خارج از منزل
to pass off U خارج شدن
extraneous U خارج از قلمروچیزی
outdoors U خارج از منزل
to rule out U خارج کردن
issue U خارج شدن
out of U در خارج بواسطه
issued U خارج شدن
overseas U خارج ازکشور
to fall out U خارج شدن
issues U خارج شدن
derail U از خط خارج شدن
without U بطرف خارج
unship U خارج کردن
derails U از خط خارج شدن
derailing U از خط خارج کردن
derailing U از خط خارج شدن
derailed U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج شدن
tort U خارج از قرارداد
derail U از خط خارج کردن
torts U خارج از قرارداد
eccentrics U خارج از مرکز
derails U از خط خارج کردن
To fall out. U از صف خارج شدن
popping U خارج شدن
extra-marital U خارج از زناشویی
ejects U خارج کردن
ejecting U خارج کردن
ejected U خارج کردن
eject U خارج کردن
off season U خارج از فصل
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
eccentric U خارج از مرکز
foreign market U بازار خارج
extra cosmical U خارج ازعالم
off center U خارج از مرکز
exterritorial U خارج الملکتی
expulse U خارج کردن
endarch U متشکل در خارج
emissive U خارج شونده
egress U خارج شدن
double out U 081 خارج
out of action U خارج ازنبرد
out of door U خارج ازمنزل
out of line U خارج از خط جبهه
extra professional U خارج حرفهای
extra regular U خارج ازقاعده
extra spectral U خارج طیفی
neither here nor there U خارج ازموضوع
fescennine U خارج ازاخلاق
not to the point U خارج از موضوع
extravascular U خارج رگی
extrauterine U خارج رحمی
extraterritorial U خارج الارضی
out of question U خارج از موضوع
extramarital U خارج از زناشویی
extramarital U خارج ازدواجی
extragalactic U خارج کهکشانی
extracellular U خارج سلولی
out of phase U خارج از فاز
out of proportion U خارج از اندازه
cross country U خارج از جاده
oversea U خارج از کشور
phase out U خارج کردن
off duty U خارج از نگهبانی
off duty U خارج از خدمت
nonsense U خارج از منطق
soto uke U دفاع از خارج
standaway U خارج از بدن
off key خارج از مایه
abroad خارج از کشور
submultiple U خارج قسمت
outbound U مربوط به خارج
outbound U خارج ازمحدوده
over the side U خارج از ناو
out of turn U خارج از نوبت
outboard bearing U یاتاقان خارج
outbye U خارج از دور از
bring out U خارج کردن
blow out U به خارج دمیدن
beside the question U خارج از موضوع
begone U خارج شو عزیمت کن
ouyby U خارج از دور از
anieoro U از داخل به خارج
acentric U خارج از مرکز
abaxile U خارج از مرکز
out-of- U در خارج بواسطه
emigration U مهاجرت به خارج
outsides U به سمت خارج
away U دوراز خارج
ungracious U خارج از نزاکت
exits U خارج شدن
exit U خارج شدن
out U خارج از حدود
out- U خارج بیرون
out- U خارج از حدود
outside U به سمت خارج
from the outside U از خارج [از جایی]
inaccessible U خارج از دسترس
void U خارج شدن
extraction U خارج کردن
from out of town U از خارج [از شهر]
from outside U از خارج [از شهر]
out of doors U خارج ازمنزل
outed U خارج از حدود
discharge U خارج کردن
out U خارج بیرون
quotients U خارج قسمت
discharges U خارج کردن
quotient U خارج قسمت
outed U خارج بیرون
inaccessible <adj.> U خارج از دسترس
unplayable U توپ خارج ازدسترس
outwork U سفارش به خارج از شرکت
unavailable energy U نیروی خارج از دسترس
out of [outside] office hours U خارج از ساعات اداری
obsolescent U از رده خارج شده
outworker U کارگر خارج ازخانه
outward U بطرف خارج بیرونی
abaton U [محل خارج از دسترس]
ablate U بریدن و خارج کردن
phase out U به ترتیب خارج کردن
anomalous U خارج از رسم بیمورد
stick to the point U از موضوع خارج نشوید
step out U از محلی خارج شدن
transfinite U خارج ازاعداد محدود
indenting U سفارش رسیده از خارج
to put out of court U از دستور خارج کردن
swap out U مبادله کردن به خارج
rationed U خارج قسمت سهمیه
rations U خارج قسمت سهمیه
thrower in U پرتابگر خارج از زمین
belching U بازور خارج شدن
superempirical U خارج از جهان مادی
belched U بازور خارج شدن
strike out U از بازی خارج شدن
pressure from outside U فشار از بیرون [خارج]
belches U بازور خارج شدن
laymen U خارج از حرفه یا فن خاصی
layman U خارج از حرفه یا فن خاصی
subliminally U خارج ازمرحله اگاهی
subliminal U خارج ازمرحله اگاهی
ration U خارج قسمت سهمیه
outwards U بطرف خارج بیرونی
inbound traffic U مسیر خارج از کشور
extramural U مربوط به خارج از دانشگاه
extramural U خارج از حصار شهر
outermost U از دورترین نقطه خارج
extrajudicial confession U اقرار در خارج دادگاه
extrajudicial U خارج ازصلاحیت قضایی
external operation U عملیات خارج از مملکت
extern U فاهری واقع در خارج
obiter dictum U خارج از موضوع دعوی
shags U اوردن توپ از خارج
immusical U خارج ازقواعد موسیقی
indelicate language U سخن خارج از نزاکت
lay on the table U از دستور خارج کردن
greshams law U را از جریان خارج میکند
lie on the table U از دستور خارج شدن
misifit U لباس خارج از اندازه
fielded U خارج اداره یا کارخانه
fields U خارج اداره یا کارخانه
exurbanite U ساکن خارج شهر
shag U اوردن توپ از خارج
shagging U اوردن توپ از خارج
expellent U خارج کننده دافع
Recent search history Forum search
2off-season
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1recreationist
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com